غریبه ی آشنا
غریبه آشنا... دوسـتت دارم بیا...
|
ببخش خودت را
برایِ تمامِ راه های نرفته
برایِ تمامِ بی راهه های رفته...
ببخش
بگذار احساست
قدری هوایی بخورد ...
گاهی بدترین اتفاق ها
هدیه ی زمانه و روزگارند
خطاهایت را بشناس
و تنها بین ِ خودت و خدایَت نگهشان دار...
تا دست خدا هست
تا مهربانیش بی انتهاست
ديگر ترا چه نياز است به آدمها؟
تا می گویی خدایا ببخش...
به دورت می گردد و می بوسدت و می گوید، جانم چه کرده ای مگر؟......
بگذار با دیدنت
هر رهگذر ِ ناامیدی
لبخندی بزند رو به آسمان و زیرِ لب بگوید :
هنوز هم می شود از نو شروع کرد ...
نظرات شما عزیزان: