غریبه ی آشنا
غریبه آشنا... دوسـتت دارم بیا...
|
آخرین شب "سال" است!
و من به اندازه ی
تمام دقیقه های این سال
دلم برایت تنگ شده است!
و ای کاش فردا بیایی و
کمی مرا "تحویل" بگیری!
و اگر نیایی
باز هم سال دیگری شروع میشود
و من باز هم همان
آدم تنهایی میشوم که سال پیش بودم!
◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇
چاے را ڪہ آوردے
خودت هم بنشین
من چاے قندپهلو
دوست دارم ❣
◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇
◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇
لااقل
کمی از "بهار" یاد بگیر
ببین،
همین روزهاست که "بیاید"...
◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇
◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇
گر چه فارغ زِ تَبِ "خانهتِکانی" شدهام
فَرشِ پاخوردهی دل را بِتکانَم، هنَر است...
◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇